مرگ نابودی نیست؛ بلکه قطعشدن
ارتباط روح با بدن و انتقال از حیات دنیوی به حیات برزخی
میباشد، به طوری که مؤمنان از دنیایی سخت به جهانی عالی پای
میگذارند و غیرمؤمنان از دنیایی خوب به جهانی بسیار سخت پای
مینهند.1
علّت عدم نابودی توسّط مرگ آن است که روح پس از مرگ باقی
میماند2
و تشخّص افراد نیز به روح است و این مطلب را خواب افراد از
پیشینیان خود با خبرهایی به آینده و ... تأیید میکند.
چگونگی بازگشت روح به بدن
بازگشت روح به بدن در قیامت، بازگشت
معدوم نیست؛ زیرا روحها در برزخ معدوم نمیشوند تا بازگشتشان،
بازگشت معدوم باشد؛ همانطور که بازگشت اجزای بدن نیز بازگشت
معدوم نیست؛ زیرا اجزای پراکندهشده، موجود و در نزد خدای
تعالی معلوم میباشند و هر چقدر هم که تغییر و تبدّل یافته
باشند، چیزی از آنها از علم خدا پنهان نمیماند.
همچنین باقیماندن اجزی مادّی و
دنیوی بدن در عینیّت انسان بازگشته از نظر عقل شرط نمیباشد؛
زیرا تشخّص شخص به روحش است؛ چرا که اجزی بدن انسان بارها در
طول سالهای عمرش تغییر میکند، و حال آن که در تمام آن سالها
یک انسان واحد است و این مطلب را حکم مَحاکم به مُجرمیت کسی که
جرمی در روزگار جوانی خویش انجام داده و سپس گریخته و در ایّام
پیری یافت شده، تأیید میکند.3
البتّه دلیلهای شرعی به ما
میفهمانند که آفریدهشدن بدنی که قرار است بازگردد، از اجزی
پراکندهی است که بدن او را در روزگار دنیا تشکیل میدادهاند4
و میتوان عدم را به پراکندهشدن اجزی بدن (همانند داستان حضرت
ابراهیم ـ علیهالسّلام ـ) نیز معنا کرد5
به طوری که مادّه اصلی انسان پس از مرگ در خاک باقی
میمانند.6
از طرفی نیز انجام این کار برای خدا نسبت به آفرینش مقدّماتی
انسان بسیار سادهتر است.7